این مقاله به ویژگی “دور“ در سیستم های قدیم آوانگاری ریتم در موسیقی ایران میپردازد. روش های متنوعی برای آوانگاری نغمات و ایقاعات در آثار علمی موسیقی دانان ایران طرح گردیده است که بخش قابل ملاحظه ای از آنها مشترکاً مورد استفاده موسیقیدانان ایرانی و عرب بوده است. وجه مشترک در اساس ساختار کلیهی این روش ها آن است که تفکر “دور“ یا “چرخه” را به انحای مختلف تداعی میکنند. در این مقاله چگونگی انطباق آخرین دستاوردهای برخی موسیقیشناسان جهان از جمله آثار Zucker Kandl, Jeff Pressing, Stanley Brain Hoffman, Olivier Lartillot and Mondher Ayari در ارائه دورهای ریتمیک با تفکر “دور“ یا “چرخه” ایقاعی ارائه شده در رسالات کهن دانشمندان ایرانی مقایسه میشود. دورها یا چرخههای ریتمیک در دست نوازندهی ایرانی به عنوان مادهی بنیانی ریتم در آفرینش مورد استفاده قرار میگرفته است. برای یافتن راه حلی که پیوند زنندهی حرکت خطی و حرکت چرخهای باشد، دانشمندان تلاش های فراوانی کرده اند. از جملهی این تلاش ها نظریهی جف پرسینگ در نمایش حرکت متریک موسیقی در دو بردار است که در این مقاله با شیوهی صفیالدین اُرموی در نمایش ادوار ایقاعی در کتاب الادوار تطبیق داده میشود. این تطبیق مبین آن است که شیوههای سنتی ارائهی دایرههای ریتمیک درک بهتری را از چرخهی ریتم برای نوازنده به ارمغان می آورده است.