بررسی روند تحول یک عنصر معماری بدون تحول جزئیات آن امکان پذیر نیست و بازگشت به زمان و مکان تولید اثر زمینه کافی را در درک از اثر بدست می دهد. در این متن تلاش بر آن است مراحل شکل گیری گنبد و معناهای دیروزین عین دیروز درک شوند.
نگرش بر عنصری چون گنبد در چارچوب دانش معماری به طور عام و دانش مرمت به گونه خاص با زمینه و ابعاد مختلف روبرو می گردد، در بعد معماری فهم سویه های شکل و معنای این عنصر بر حسب زمان و مکان و در قلمرو دانش مرمت چگونگی برخورد با این عنصر از پیچیدگی برخوردار است، این پیچیدگی بستری را به منظور پژوهش درموضوع رویارویی پژوهنده قرار می دهد. طرح موضوع از آنجا ناشی می شود که عنصر گنبد از بعد شکل نسبت به نوع دیروزین خود دارای تفاوت چندانی نیست و در بعد معنایی نیز در موقعیت ا و مقیاس های متفاوت در بنا مرکز ثقل فضاهای معماری حکومتی و عمومی بوده است، برای مثال اگر عبادت در هر فضای عبادی را غیر واحد ندانیم موقعیت گنبد در مقیاس بزرگتر در بنا، نقطه عطف و قطب و محراب و قبله در معابد بوده است.
در تعریف هندسی، گنبد مکان هندسی نقاطی است که از دوران چغدی مشخص حول یک محور قائم بوجود می آید،در زبان معماری گنبد پوششی است که بر روی زمینه ای گرد برپا شود از نقطه نظر فنی سیستم هایی هستند که در آنها انتقال نیروی وزن و سایر نیروها با مکانیزم فشاری و کمی نیروی خمشی توسط عناصر گوه ای شکل آجری یا خشتی یا سنگی انجام می گیرد.
در این نوشتار نگارنده ضمن عبور از مراحل شناخت عنصر مورد بررسی به دنبال تدوین مبانی نظری مرمّتی در رابطه با خلق فضا و نحوه استفاده جدد از شکل عنصر معماری می باشد.