تابلو مونالیزا با عنوان لبخند ژوکوند ،پر آوازه ترین نقاشی در جهان است که با حالتی اسرارآمیز ، فکرنقاشان و طراحان گرافیک را مسحور خود نموده است و هرچند گاه با طرح یکی از نمادها و کشف رمزی از نشانه های نهفته در آن، موجی نو آغاز می گردد. جدیدترین مبحث انطباق پرتره مدادی خود خالق اثر با شخصیت این تابلو به کمک رایانه است. جاذبه و رمز و راز نهفته در این چهره، کنکاش و مطالعه تمامی هنرمندان را برانگیخته و موجب گردیده اکثر نقاشان از روی آن کپی برداری نموده و یا طراحان گرافیک با دخل و تصرف در آن برای ارتباط بیشتر با مخاطب یاری بجویند. در محافل هنری از این اثر نقدها و تفاسیر متفاوت ارائه می گردد. در یک نگاه غم و اندوه و در نظری دیگر لبخندی ملایم بر لبان دارد. به راستی چه رمز و رازی در آن نهفته است که تاکنون هزاران هزار آن را نقاشی، چاپ و تکثیر نموده اند؟
باید دی چرا در میان عموم چهره های متبسمی که تاکنون نقاشی شده است، این تبسم به خصوص با عنوان «اسرارآمیز» از دیگران متمایز شده است.
ماهنامه «ساینتیفک آمریکن» اخیراً اعلام داشت، متخصصان رشته گرافیک رایانه ای، با انطباق تابلو لبخند ژوکوند و تصویر داوینچی به وضوح نشان داده اند که تمام خطوط چهره اصلی مونالیزه به طور کامل بر خطوط اصلی چهره «لئوناردو» منطبق می شود و اجزای دو چهره از قبیل چشمها ،بینی، ابروها،کناره صورت و چانه کاملاً یکدیگر را می پوشانند.
این مقاله تلاش می نماید تا با بررسی زندگی داوینچی از تولد تا مرگ و با به رخ کشیدن فراز و نشیب های این دوران، اندوهی را که در پایان عمر ، آن هنگام که داوینچی بر روی مونالیزه کار می کرد را بیان نماید. اگر عقیده متخصصان گرافیک کامپیوتری را نپذیریم، اندوه تحمل عنوان کودک نامشروع و حرام – قرن پانزدهم اروپا – زندگی با نامادری،ملامتهای رقبا به خصوص میکل آنژ که شکست و عدم موفقیت طرحهایش را به رخ می کشید، انزوا و غم تنهایی، دائماً روح پر شورش را در اندیشه متفکرانه و آرام وی سایش و رنج می داد.
تراوش این روح اندوهگین بر اثری که در حال خلق است تأثیری غمگینانه نهاده و این غم راتا ابد در نهاد مونالیزه فرو ریخت. از دیدگاهی دیگر، اثر هنری آئینه دل هنرمند است و تصویر در آئینه متأثر از هنرمند است. و اوج اندوه و خلاقیت به صورت انعکاس در این چهره افسونگر متجلی گردیده است.