مکتب نقاشی امپرسیونیسم در نیمه دوم سده نوزدهم در میان نقاشان فرانسوی زاده شد. این هنرمندان به طور عمده با شیوه رسمی رایج نقاشی روزگار خود که بر پایه هنر کلاسیک و واقع ما استوار بود،مخالف بودند. از نظر آنها نقاشان قدیمی در ترسیم واقعیت پیرامون خود به راه خطا رفته بودند و تنها توانسته بودند برداشتی کلی از واقعیت پیرامون خود به راه خطا رفته بودند و تنها توانسته بودند برداشتی کلی از واقعیت پیرامون خود به راه خطا رفته بودند و تنها توانسته بودند برداشتی کلی از واقعیت را به نمایش بگذارند. این نقاشان جوان که بعدها به «امپرسیونیست»معروف شدند، با تکیه بر برخی دستاوردهای علم شیمی و فیزیک در زمینه نور و رنگ، کوشیدند دریافت لحظه ای و عاری از خیال پردازی خود را از طبیعت پیرامون بر بوم نقاشی بیاورند. شیوه امپرسیونیسم به تدریج پیروانی یافت و هنرمندان متعددی به آن پیوستند اما همه آنها تا آخر به آن وفادار نماندند و پس از آخرین نمایشگاه مشترک در سال 1886 ، هریک راه خود را پیش گرفتند. به واقع ریشه بسیاری از گرایشهای بعد از امپرسیونیستها و نقاشی مدرن در جنبشی بود که امپرسیونیستها آغاز کردند.