انسان همواره در پی گوهری و هویتی بوده تا به کیستی و چیستی خویش راه یابد؛ و هنر و معماری برانکه این هویت را جان مایه خویش قرار دهند .
دگرگونی نگرش انسان به جهان ، دگرگونی هویت ها را در پی داشت. انسان سنتی( مذهبی) جهان را برهه ای می دانست میان بودن ازلی و ماندن ابدی : انالله و اناالیه راجعون، و هویت خویش را خارج از جهان مادی جستجو می کرد. انسان مدرن آمده تا خود را و جهان را آن گونه که می خواست بسازد.
این مقاله به کنکاش در مفهوم هویت در دو نگاه سنتی و مدرن می پردازد و رمز بی هویتی معماری را در گذر از هویت واحد الهی به هویت های کثیر انسانی می یابد.
مقاله در آخرین گام و در تلاش برای بازیابی " هویت گم شده" معماری ، به بیان اهمیت نقش اهمیت آموزش در مدرسه های معماری پرداخته و جای گزین کردن "آموزش فطری" به جای " آموزش اقتباسی" را پیشنهاد می نماید.