مشارکت ، درحال حاضر ، جایگاه مهمی در نظریه های شهرسازی یافته است. شهرسازی مشارکتی، رویکردی است که در کشورهای پیشرو در امر مشارکت ، همپای مشارکت سیاسی و اجتماعی، به پیش می رود. در یان مقاله، با بررسی برخی از مهم ترین نظریه های شهرسازی مشارکتی، با توجه به شرایط ایران تلاش شده است تا به انگاره ای تلفیقی دست یابیم تا به وسیله آن، بتوان هم نظریه های مشارکت را با یکدیگر مقایسه نمود وهم جایگاه ایران را در زمینه شهرسازی مشارکتی مشخص کرد.
انگاره تلفیقی مذکور، 3 دسته اصلی برای مشارکت تحت عناوین مشارکت شعاری، مشارکت محدود و مشارکت واقعی ، ارائه می کند. نظریه های " شری ارنشتاین" و "دیوید دریسکل" بیان نسبتاً کاملی از اجزای هر سه دسته فوق را عرضه می کنند و نظریه میانجی گری ، با ارائه تعریفی جدید از برنامه ریزی مشارکتی و تشخیص مرزبندی دقیق آن با سایر انواع مشارکت ، از جمله مشارکت عمومی و مشاوره عمومی، راهنمایی مناسب برای رسیدن به مشارکت واقعی، به دست می دهد. همچنین سعی شده است تا موقعیت طرح های شهر سازی کشور که با عنوان طرح های مشارکتی مطرح می شوند در این انگاره تعیین گردد. براین اساس، جایگاه آن چه به عنوان طرح های مشارکتی ، در شهرسازی کشور مطرح است، در انگاره تلفیقی ارائه شده کاملاً منطبق با شرایط مشارکت شعاری تشخیص داده شده است و بیشتر معیارهای ارزیابی مطرح شده در انگاره تلفیقی ، طرح های مشارکت شعاری قرار می دهد.