در تفکر اسلامی اصل، رسیدن به کمال مطلوب الهی است که در نهاد انسان فطرتاً وجود دارد. مسکن سنتی بهعلت جوابگویی به این نهاد فطری با انسان انس دارد. لذا مسکن سنتی را نمیتوان تنها به لحاظ کالبدی، هندسی و فرمی توصیف کرد، بلکه معانی ورای آنها از اهمیت بیشتری برخوردارند. معانی پنهان ناشی از حقایق مکتوم در مشیت الهی و غیرقابل رؤیت است و تنها از طریق جلوههای جهان کون و مکان بهوسیله خدا بر ما آشکار و قابل رؤیت میگردد. اجزای مختلف مسکن سنتی نه به کمک عملکرد فضاها و نه به دلیل اقلیم، اطراف حیاط قرار گرفتهاند؛ بلکه براساس معانی حاصل از فراآگاهی معماران، شکل گرفتهاند. معماران سنتی با در نظر آوردن معانی بیشکل و تجسم بخشیدن به آنها در قالب اشکال معماری، تصورات خود را از عالم و در نتیجه مشیت الهی در بناها و دستساختههای خود، بهمنصه ظهور رساندهاند. این معانی و ویژگیهای درونی و فطری انسان که در مسکن سنتی تأثیر گذار است، عبارتند از گرایش به حقیقتجویی، خلاقیت و ابداع، خیر و فضیلت، جمال و زیبایی و عشق روحانی و پرستش. تحلیل گرایشهای فوق میتواند نقشهی پنهان را بهمثابه دستآورد باورهای دینی در مسکن سنتی تبیین نماید و از طریق آن امکان دستیابی به لایههای پنهان تفکر را فراهم آورد.