معنا پذیری «هنر» در کلام فردوسی

نویسنده

چکیده

در این مقاله نخست به واژه ها به عنوان عناصر زبان اشاره شده است. واژه ها در طول تاریخ دستخوش تغییر و تحول می گردند هنر به عنوان کلمه ای چند معنا از تنوع و تکثر چشمگیری برخوردار است. واژه هنر نموداری از مصادیق هنرهای زیبا و گرایش های آن تا اصول تیراندازی و جنگجویی و حتمی آموختن زبان های متفاوت بهره مند است. علاوه بر این در شاهنامه بامعانی از قبیل: خردورزی،حکمت،کارهای خوب، سازندگی، کسب رضایت خدا، مقارن است.همراهی واژه هنر با اعمال واژه های زیر قابل توجه است: انجام وظیفه، مراسم تاجگذاری، اصول موجود بین حاکم و مردم، خرد،داد، دانش، ادب، نژاد، مردانگی، پاکی، فرزانگی، کشورداری، لیاقت، مهرورزی،بهره مندی از فرّه ایزدی، هنرمندی علاوه بر صفت اقشار مردم مانند زنانو موبدان و پادشاه و پهلوانان تی صفت رخش هم واقع شده است. سخن آخر اینکه فردوسی منشاء هنر را خدا و آن را ودیعه ای الهی می داند.

کلیدواژه‌ها