هدف این مقاله روشن سازی بخشی از نظام استاد – شاگردی در نقاشی ایران است. در مورد این نظام، منابع و اطلاعات مستقیمی موجود نیست. از این رو آن را باید از لابلای منابع مختلف تاریخی – فرهنگی و اطلاعات پراکنده آنها بازآفرینی کرد. فرضیه ام این بود که نقاشان ایران همچون دیگر صنف ها دارای صنف خاصی بوده اند و کارکرد آموزشی آنها شبیه صنف های دیگر جامعه بود. از این رو پیش از هر چیز سعی کرده ام این فرضیه را به ثبوت برسانم و سپس طرز آموزش و جلوه های تعلیمی این نظام سنتی را با عطف توجه به صنف های دیگر که اطلاعات درباره آنها کافی بود، شرح دهم. شاید مهم ترین محور این مقاله در نموداری باشد که درباره نمود و جلودهای نظام آموزشی سنتی استاد-شاگردی در میان نقاشان ایران در سده هفتم تا سده دوازدهم هجری ارائه و این نظام از لابلای متون اصلی و اطلاعات پراکنده منابع بازسازی شده است.