@article { author = {معینی, مهندس سید محمد مهدی}, title = {-}, journal = {Honar-ha-ye Ziba}, volume = {27}, number = {27}, pages = {-}, year = {2006}, publisher = {}, issn = {}, eissn = {}, doi = {}, abstract = {In the past, cities enjoyed a high level of walkability, and walking for the various stratas of the society was considered as the main traveling mode inside the human settlements due to its low cost and accessibility. But after the Industrial Revolution and the dominance of cars in the cities, the role of pedestrian walking was scaled down. In the last decades, because of air pollution, policies to reduce the use of private cars and fossil energy consumotion, the urban planning has oriented itself towards increasing the walkability capcity in the cities. Currently, numerous number of cities in the world have attempted to prepare pedestrian comprehensive plans, whose among main goals the following is enlisted:promotion of the quality of life, improvement of access and mobility, promoting the air quality, traned choices, economic vitality, equity, proper relationship between Transportation and Land use, funding and revenue, health and safety environmental sustainability. Since The government and modern cities are taking shape on the basis of encouraging pedestrian movement and creating walkable cities. An important example in tine with this new approach one can mention as a practical policy has set the goal of changing into a walkable city by year 2015. Since the street has always been the urban space that pedestrian can present there, throughout the history of human urbanization, street has undergone many changes. In a period of time it has distends from its past functions, and in another period all its functions were reflected in streets. Once it has been totally dominated by automobile and transportation, whereas in otter times the urban planners have been thinking of returning the previous identity and function of street. What is evident it is this fact the street as an important urban element, and as a stage for social activities, should be considered. And if we intend to have city for a more humane life, the first stage should include paying attention to the streets. The present article, which is the result of literature review section of the author’s Ph.D thesis, intends to discuss the issue of walkability in the framework of increasing its capacity. In this regard, by having introduced the research methodology, and the theoretical framework, the functional role of the street as an urban space is analysed. Moreover, the pedestrian comprehensive plans of 14 European and American cities are revised and some criteria influencing the walkability issues are extracted to provide answers to the following questions : 1- How can we design the cities for human and on human scales? 2- For achieving a balanced human-oriented (pedestrian–oriented) ballanced city, what indices should be taken into account? Next, after the classification of those criteria, several indices for the evaluation of walkability are proposed in order to provide further presence of people in urban spaces.}, keywords = {urban space,Street,walkability,Pedestrian Master Plan,pedestrian}, title_fa = {افزایش قابلیت پیاده مداری،گامی به سوی شهری انسانی تر}, abstract_fa = {چکیده: شهرها در گذشته از قابلیت پیاده مداری بالایی برخوردار بوده و پیاده روی به عنوان اصلی ترین الگوی جابجایی مردم در داخل کانون های زیستی به دلیل کم هزینه بودن یا در دسترس بودن آسان برای کلیه اقشار جامعه به شمار می رفت که به دنبال انقلاب صنعتی و سلطه اتومبیل در شهرها موضوع عابر پیاده به فراموشی سپرده شد. به دنبال آلودگی هوا، سیاست کاهش استفاده از وسایل نقلیه شخصی و کاهش سوخت فسیلی، رویکرد برنامه ریزی شهری در چند دهه اخیر در جهت احیاء مقوله امکان افزایش قابلیت پیاده مداری در شهرها شکل گرفت. مقاله حاضر که حاصل مروری بر ادبیات مرتبط رساله تحقیق دکترای نگارنده می باشد با هدف بررسی و شناخت بیشتر موضوع افزایش قابلیت پیاده مداری در شهرها با استفاده از تجارب جهانی بوده که ضمن معرفی متدلوژی تحقیق، جایگاه عملکردی خیابان به عنوان عنصر بارز فضای شهری، به طرح دیدگاه های مختلف در ارتباط با چگونگی استفاده از خیابان در جهان می پردازد و در این رهگذر به طور خلاصه معیارهای موثر در جهت افزایش قابلیت پیاده مداری که در اسناد طرح جامع پیاده2، در چهارده شهر دنیا در اروپا و آمریکا آمده است، اشاره دارد و ضمن دسته بندی این معیارها، شاخص های بی شماری را برای ارزیابی قابلیت پیاده مداری در شهر پیشنهاد می نماید تا امکان حضور هر چه بیشتر مردم در فضای شهری را فراهم آورد.}, keywords_fa = {خیابان,فضای شهری,قابلیت پیاده مداری,طرح جامع عابر پیاده,عابرپیاده.}, url = {https://jhz.ut.ac.ir/article_15624.html}, eprint = {https://jhz.ut.ac.ir/article_15624_a899298fd09ca355fcf8691212dea498.pdf} } @article { author = {شعله, مهسا}, title = {-}, journal = {Honar-ha-ye Ziba}, volume = {27}, number = {27}, pages = {-}, year = {2006}, publisher = {}, issn = {}, eissn = {}, doi = {}, abstract = {}, keywords = {Collective memories,Sense of Place,memorial roots,city gate,the old city gates of Shiraz.}, title_fa = {دروازه های قدیم در خاطره جمعی شهر معاصر}, abstract_fa = {چکیده: در این مقاله سعی بر این است که به تبیین جایگاه دروازه در خاطره جمعی شهر معاصر و ریشه یابی «رشته های خاطره ای» آن پرداخته شود. دروازه ها در شهر قدیم به عنوان مکان های آستانه ای برای عبور و گذار مطرح بوده اند. در شهر امروز با فروریزی حصارها هرچند کالبد دروازه ها تغییر شکل یافته است، اما مکان آنها همواره تداعی کننده خاطره های جمعی شهروندان بوده و می تواند موجد خوانایی شهر و بیان کننده هویت مدنی و برانگیزاننده احساس غرور در مردم شهر گردد. چنین مکان هایی به همگان تعلق دارد، همان طور که در گذشته نیز چنین بوده است و هدف اصلی مرمت و نوسازی آن، باید ایجاد و ارتقاء حس تعلّق به مکان در راستای افزایش حس همبستگی و تعلّق اجتماعی باشد. به این ترتیب مقاله نخست به دروازه های شهر به عنوان مکان های ویژه نمادین می پردازد و سپس ضمن مروری بر دروازه های شهر قدیم شیراز و ریشه های خاطره ای آنها، قابلیت تعمیم چنین رویکردی به «آستانه» و «قلمرو»ی بافت قدیم در ارتباط با بافت جدید و ایجاد پیوند میان این دو را از طریق تقویت «حس مکان» و پرداختن به «تداوم رشته های خاطره ای» مورد توجه قرار می دهد.}, keywords_fa = {خاطره جمعی,حافظه تاریخی,رشته خاطره ای,مکان,دروازه,دروازه های شهر قدیم شیراز.}, url = {https://jhz.ut.ac.ir/article_15625.html}, eprint = {https://jhz.ut.ac.ir/article_15625_13056efb0cbfabeeab364fb72c140a36.pdf} } @article { author = {حبیب, دکتر فرح}, title = {-}, journal = {Honar-ha-ye Ziba}, volume = {27}, number = {27}, pages = {-}, year = {2006}, publisher = {}, issn = {}, eissn = {}, doi = {}, abstract = {}, keywords = {social interaction,Iranian urban space,qualitative values,sense of belonging to place.}, title_fa = {هماوایی نور و رنگ در فضای شهری ایرانی}, abstract_fa = {چکیده: بازار یکی از ارکان اصلی اقتصادی، اجتماعی. فرهنگی و کالبدی شهر سنتی ایرانی است. فضای شهری ایرانی است که تعاملات اجتماعی را در بستری تاریخی فرهنگی پذیرا شده و واجد ارزش های کیفی و هنری والاست. نگرش علوم جدید در وهلة‌ اول به جنبة کارآیی و عملکردی و کمّی امور نظر دارد تا جایی که آن جنبه را حتی‌الامکان از همة معانی ضمنی کیفی‌اش منتزع می‌سازد. جهان ما به مثابه نسجی است که از رشته‌های به هم تنیدة ‌تار و پود فراهم آمده است. رشته‌های پود که افقی‌اند، مظهر روابط علّی، که از لحاظ عقلی قابل وارسی و کمّاً محدود‌اند محسوب می‌شوند و رشته‌های عمودی تار، با ذات کیفی امور مطابقت دارد. علم و نگرش شهرسازانه جدید عمدتاً در جهت افقی پود، تحول و تکامل یافته است، در حالی که باید به عمودیت تار متعالی و برشونده، رجوعی دوباره کرد تا نسجی متعالی پدیدار شود. در این مقاله با مروری بر تعریف بازار، نقش و جایگاه آن در شهر ایرانی و بررسی انواع آن، تأکید به طور عمده بر تحلیل ارزش های هنری، شکلی و کیفی‌فضاست، در این رابطه سرای مشیر از بازار شیراز به عنوان فضای شهری واجد ارزش همخوان با فرهنگ و هویت ایرانی طرح و بررسی گردیده است.}, keywords_fa = {فضای شهری ایرانی,ارزش های کیفی,احساس تعلق به مکان,حیات اجتماعی شهر,خاطرة جمعی شهروندان.}, url = {https://jhz.ut.ac.ir/article_15626.html}, eprint = {https://jhz.ut.ac.ir/article_15626_6a8b9d3cf0def76f032d95e7fef8df6f.pdf} } @article { author = {عزیزی, دکتر محمد مهدی}, title = {-}, journal = {Honar-ha-ye Ziba}, volume = {27}, number = {27}, pages = {-}, year = {2006}, publisher = {}, issn = {}, eissn = {}, doi = {}, abstract = {}, keywords = {Neighborhood,Narmak,TEHRAN,Sustainable,Residential,Identity.}, title_fa = {محله مسکونی پایدار: مطالعه موردی نارمک}, abstract_fa = {چکیده: به دنبال تغییر در شرایط و عوامل موثر در گسترش و توسعه شهری در دوران اخیر، محله‏های مسکونی انسان ساخت جایگاه ویژه‏ای در شکل‏گیری شهرها داشته‏اند. در حالی که توسعه شهری پایدار بخش عمده‏ای از ادبیات شهرسازی سال های اخیر را به خود اختصاص داده است، پرداختن به اصول و معیارهای توسعه محله‏ای پایدار هنوز نیازمند تحقیق و پژوهش فراوان است. محله نارمک تهران را می توان یک محله پایدار دانست که محصول برنامه‏ریزی و طراحی شهرسازان دوران معاصر است. یافته های تحقیق حاضر نشان می‏دهد که اصول و معیارهای پایداری محله نظیر هویت، سرزندگی، دسترسی، تنوع، تأمین خدمات و امنیت، درحد بالایی در نارمک تحقق یافته است. با وجود این، آنچه که به عنوان هشدار و دغدغه جدی مطرح است، ظرفیت قابل تحمل محله است. محله نارمک به آستانه ظرفیت های جمعیتی و ساختمانی رسیده، و چنانچه نظارت مستمر به عنوان یک اصل مهم مورد غفلت قرارگیرد، اصول و معیارهایی که پایداری محله را تاکنون تضمین کرده‏اند، از دست خواهند رفت. بدین ترتیب، علاوه بر اصول معمول در برنامه ریزی و طراحی محله ها، اصل ظرفیت قابل تحمل محله می‏باید به عنوان یک اصل تعیین کننده و اجتناب‏ناپذیر برای پایداری محله‏ها مورد توجه جدی قرارگیرد.}, keywords_fa = {محله,مسکونی,توسعه پایدار,نارمک,هویت,سرزندگی.}, url = {https://jhz.ut.ac.ir/article_15627.html}, eprint = {https://jhz.ut.ac.ir/article_15627_2e7d5b2b7772f5ca70c2a1242a483b70.pdf} } @article { author = {پور, دکتر محسن سرتیپی}, title = {-}, journal = {Honar-ha-ye Ziba}, volume = {27}, number = {27}, pages = {-}, year = {2006}, publisher = {}, issn = {}, eissn = {}, doi = {}, abstract = {}, keywords = {Rural Housing,Evaluation,Developing,Five Year Programs,Rural Architecture}, title_fa = {مسکن روستایی در برنامه های توسعه}, abstract_fa = {چکیده: طی شصت سالی که از شکل گیری نظام مدون توسعه در کشور می گذرد، تامین فضای سکونتگاهی شهری و روستایی و مسکن مناسب همواره بخشی از برنامه ها را به خود اختصاص داده است. علیرغم توجهی که در برخی برنامه ها خصوصا پس از انقلاب اسلامی، در مورد روستاها صورت گرفته به نظر می رسد تا تحقق فضای زیستی کالبدی مناسب کماکان فاصله بسیار است. این مقاله از طریق ارزیابی برنامه های پنج ساله تبیین جایگاه مسکن روستایی در آنها؛ و موارد مغفول و اقداماتی که باید در جهت تحقق برنامه ها مد نظر قرار گیرد، دنبال می نماید. مقاله از چهار بخش تشکیل گردیده، بخش اول روستاها و مسئله مسکن را مورد توجه قرار می دهد. بخش دوم به ضرورت هایی که مسکن روستایی را به امری اجتناب ناپذیر مبدل نموده، می پردازد. بخش سوم نگرش ها و اقدامات دولت ها طی 50 سال اخیر از ابتدای شکل گیری اولین برنامه توسعه کشور تا حال حاضر را بررسی خواهد نمود و بالاخره بخش آخر به جمع بندی و نتیجه گیری از تفکر حاکم بر فضای تدوین برنامه ها در قبل و بعد از انقلاب؛ اقدامات انجام شده در این زمینه و ضرورت هایی که در این ارتباط باید لحاظ نمود اختصاص یافته است.}, keywords_fa = {توسعه,ارزیابی,مسکن روستایی,معماری روستایی,برنامه های توسعه پنج ساله.}, url = {https://jhz.ut.ac.ir/article_15628.html}, eprint = {https://jhz.ut.ac.ir/article_15628_5cb6f214b863411f8b1e9c1f0cf4cd19.pdf} } @article { author = {مطلبی, دکتر قاسم}, title = {-}, journal = {Honar-ha-ye Ziba}, volume = {27}, number = {27}, pages = {-}, year = {2006}, publisher = {}, issn = {}, eissn = {}, doi = {}, abstract = {}, keywords = {making,placing,Urban design theory,Humanistic approach,Human motivation.,Form}, title_fa = {رویکردی انسانی به شکل دهی فضا های شهری}, abstract_fa = {چکیده: شکل دهی به فضا های شهری متآثر از نگاه طراحان و برنامه ریزان به انسان و جهان است. پس از ارائه تفاوت در ویژگی های" شکل گیری" و" شکل دهی" فضا های شهری این مقاله این نظریه را ارائه می دهد که طراحان شهری به شکل دهی و نه شکل گیری فضا های شهری می پردازند. پس از تحلیل فرایند شکل دهی به فضا های شهری و با مروری بر ادبیات طراحی شهری معاصر جهان دو رویکرد اصلی در طراحی شهری معاصر تشخیص داده می شود: رویکردی نخبه گرا وقطعیت نگر و رویکردی نو عملکردی. این مقاله با شناخت ویژگی ها و تحلیل هر یک از دو رویکرد به معرفی ویژگی های آنچه در این مقاله به عنوان رویکردی انسانی به شکل دهی فضا های شهری، مبتنی بر نگرشی نو عملکردی است می پردازد. در قالب رویکرد انسانی به طراحی شهری که مبتنی بر شناخت انگیزش ها و نیاز های انسانی است دو نگره "انگیزش مبنا" و "فرهنگ مبنا" معرفی و ارائه می گردد. مقاله با تاکید بر ویژگی های نگره انگیزش مبنا به طراحی شهری به عنوان بستر اصلی رویکرد انسانی به شکل دهی فضا های شهری، اهمیت و نقش فرهنگ را در فرایند شکل گیری و شکل دهی فضا های شهری نیز مورد تاکید قرار می دهد.}, keywords_fa = {مبانی نظری طراحی شهری,رویکرد انسانی,شکل گیری و شکل دهی,انگیزه های انسانی,فرهنگ.}, url = {https://jhz.ut.ac.ir/article_15629.html}, eprint = {https://jhz.ut.ac.ir/article_15629_bba3476848ea6b57d7f4c829499e17d4.pdf} } @article { author = {ادیبی, دکتر علی اصغر and منعام, مهندس علیرضا and زاده, مهندس سیده ندا قاضی}, title = {-}, journal = {Honar-ha-ye Ziba}, volume = {27}, number = {27}, pages = {-}, year = {2006}, publisher = {}, issn = {}, eissn = {}, doi = {}, abstract = {}, keywords = {lighting,Illuminate,City Parks,Light Character}, title_fa = {اصول کلی نورپردازی در پارک های شهری}, abstract_fa = {چکیده: شناخت و درک مبانی نظری و عملی عناصر منظر می تواند در ارتقای کیفیت فضای پارک های شهری تأثیر گسترده ای داشته باشد. سیمای شبانه پارک های شهری و عناصر روشنایی نیز بخشی از میاحث طراحی منظر یک پارک می باشد. سیمای شبانه به عنوان جزئی لاینفک در طراحی پارک ها و باغ ها، باید به طور همزمان و با سایر بخش ها طراحی شود. نورپردازی فضاهای مختلف پارک، به صورت مجرد، نیاز به شناخت روش های و فنون مختلف نورپردازی و استفاده صحیح از ویژگی های نور و ارتباط با محیط پیرامونش را دارد. نورپردازی در پارک شهری می بایست در راستای اهداف فوق باشد؛ 1- کمک به خوانایی نقاط عطف، نشانه ها، مسیرهای عبوری و مناطق پر تراکم 2- تسهیلاتی برای حرکت پیاده ها و وسایل نقلیه، ترویج ایمنی بیشتر در محیط 3- کمک به تاکید نقاط عطف پارک و تشویق استفاده کنندگان در شب. در این مقاله با معرفی ویژگی های نور و اثرات آن در محیط، به تکنیک های نورپردازی پرداخته و سپس فضاهای پارک های شهری به صورت مجزا بررسی و قواعد کلی نورپردازی و روشنایی آنها بیان شده است. شناخت این ویژگی ها به معماران و معماران منظر در طراحی سیمای شبانه فضاهای باز عمومی کمک می نماید.}, keywords_fa = {نورپردازی,روشنایی,پارک های شهری,ویژگی های نور.}, url = {https://jhz.ut.ac.ir/article_15630.html}, eprint = {https://jhz.ut.ac.ir/article_15630_e46709aa58ba51019b4e6c1b23d9ae03.pdf} } @article { author = {زاده, دکتر بهناز امین and سامانی, مهندس فیروزه آقا ابراهیمی}, title = {-}, journal = {Honar-ha-ye Ziba}, volume = {27}, number = {27}, pages = {-}, year = {2006}, publisher = {}, issn = {}, eissn = {}, doi = {}, abstract = {}, keywords = {Persepolis,Natural setting,ancient landscape,wall and watchtower,remote sensing.}, title_fa = {مستندسازی منظرباستانی تخت جمشید}, abstract_fa = {چکیده: علیرغم مطالعات گسترده ای که درمورد زمینه های مختلف هنر، معماری، باستانشناسی و تاریخ تخت جمشید انجام گرفته است. در مورد بستر طبیعی و منظر این مجموعه باارزش اطلاعات اندکی موجود است و از آن جمله وجود برج و باروی آن هنوز در پرده ای از ابهام است. هدف از این مقاله ارائه مدل سه بعدی منظر تخت جمشید در دوره هخامنشیان است. روش اصلی این تحقیق، تفسیرعکس های هوایی در مقیاس های مختلف و پردازش و تفسیر داده های ماهواره ای TM و + ETM است. این روش از شیوه های جدید تحلیل پهنه های تاریخی است. با استفاده از تفاوت در بافت، اندازه، زمینه رنگی، شکل و الگوی پوشش گیاهی و هم آیندی این معیارها با بروز عوارض خطی و لکه ای در پیرامون تختگاه مکان و سیمای احتمالی بارو و برج های دیده بانی تخت جمشید تعیین شده است. در ادامه با استفاده از مستندات تاریخی، منظر تخت جمشید بازسازی شده است. دستاورد این تحقیق علاوه بر کشف سیمای منظر باستانی تخت جمشید در دو دوره تاریخی از تمدن هخامنشیان که می تواند راهگشایی در کاوش های باستانشناسی و معماری این مکان باارزش باشد، معرفی شیوه ای از مستندسازی ویژگی های طبیعی و منظر برای سایر پهنه های تاریخی کشور است که نیاز به حفاری های متعدد و در نتیجه تخریب های محیطی را به حداقل می رساند.}, keywords_fa = {منظر تخت جمشید,برج و بارو,مستند سازی,دوره هخامنشیان,سنجش از دور.}, url = {https://jhz.ut.ac.ir/article_15631.html}, eprint = {https://jhz.ut.ac.ir/article_15631_df93b851cfe89d47b5c640a6c106116f.pdf} } @article { author = {طبسی, محسن and انصاری, دکتر مجتبی}, title = {-}, journal = {Honar-ha-ye Ziba}, volume = {27}, number = {27}, pages = {-}, year = {2006}, publisher = {}, issn = {}, eissn = {}, doi = {}, abstract = {}, keywords = {Islamic Revolution,Revolution Art,Revolution Painting,Concept (Content),Form (Style).}, title_fa = {بررسی محتوا و شکل، در نقاشی دهه اول انقلاب اسلامی}, abstract_fa = {چکیده: هنر انقلاب اسلامی، جریانی هنری است که شروع رسمی آن با وقوع انقلاب اسلامی در سال 1357 همزمان بوده است. نقاشی انقلاب اسلامی، بخشی مهم از هنر انقلاب است که توانست در دهه اول انقلاب با اتکای بر مفاهیم متعالی اسلامی و انقلابی، خود را به عنوان یک جریان مسلط و مقتدر هنری معرفی نماید. مهم ترین ویژگی نقاشی انقلاب را به لحاظ مضمون، حضور مفاهیم مذهبی، صحنه های انقلاب و دفاع مقدس بر شمرده اند؛ هر چند که مفاهیم دیگری نیز در این آثار به چشم می آیند. این مقاله، ضمن جمع بندی و تکمیل آرای پراکنده پژوهشگران در خصوص ویژگی های محتوایی و شکلی نقاشی دهه اول انقلاب، به ارزیابی آنها از طریق تجزیه و تحلیل آثار نمونه می پردازد. بررسی انجام شده نشان می دهد که در بیش از پنجاه درصد موارد، مسأله جنگ تحمیلی دغدغه هنرمندان و مضمون اصلی تابلوها بوده است. در کنار این موضوع، رویکرد به مفاهیم متعالی انسانی نیز، که در همه جای دنیا و در تمام مذاهب محترم شمرده شده اند، جایگاه ویژه ای دارد. همچنین از نظر سبک یا شیوه بیان، شصت درصد آثار به شیوه سمبولیسم و بیست درصد آنها به سبک رئالیسم کار شده اند.}, keywords_fa = {انقلاب اسلامی,هنر انقلاب,نقاشی انقلاب,محتوا ( مضمون ),شکل ( سبک یا شیوه بیان ).}, url = {https://jhz.ut.ac.ir/article_15632.html}, eprint = {https://jhz.ut.ac.ir/article_15632_c1b9ace7b62a0f74e7fde3ea7abd809b.pdf} } @article { author = {ستاری, دکتر محمد}, title = {-}, journal = {Honar-ha-ye Ziba}, volume = {27}, number = {27}, pages = {-}, year = {2006}, publisher = {}, issn = {}, eissn = {}, doi = {}, abstract = {}, keywords = {History of photography,Enlarger,Naserddin shah,AqaReza,Qajar era}, title_fa = {ورود اوّلین دستگاه آگراندیسور (بزرگ ساز عکس) به ایران}, abstract_fa = {چکیده‌: در دوران‌ اولیة‌ عکاسی‌ در جهان‌ و همچنین‌ در ایران‌، چون‌ هنوز دستگاه‌ بزرگ‌ سازعکس‌ یا آگراندیسور ابداع‌ نشده‌ بود، عموماً برای‌ آنکه‌ نیاز به‌ عکس‌های‌ بزرگ‌ را برآورده‌سازند، دوربین‌ها را بزرگ‌ می‌ساختند تاشیشه‌های‌ بزرگ‌ در آنها جای‌ گیرد و سپس‌ از روی‌ همان‌ شیشه‌ها، عکس‌ را به‌ طریق‌کنتاکت‌ (تماس‌ مستقیم‌ شیشه‌ بر روی‌ کاعذ) چاپ‌ می‌کردند تا اینکه‌ در سال‌ 1274 ق‌/1857 م‌ دستگاه‌ آگراندیسور خورشیدی‌ در خارج‌ از کشور ابداع‌ شد. قطعاً این‌ دستگاه‌ سریعاً و در همان‌ سال ها به‌ ایران‌ نرسید. قدیم‌ترین‌ رسالة‌ عکاسی‌دوره‌ ی‌ قاجار که‌ در آنها از بزرگ‌ نمودن‌ عکس‌ یا آگراندیسمان‌ نام‌ برده‌ شده‌ یکی‌ رسالة‌احمد (سال‌ نگارش‌ بین‌ 1290 تا 1300 ق‌) و دیگری‌ رسالة‌ پاپاریان‌ دواساز (سال‌ نگارش‌1313 ق‌) است‌. ورود اولین‌ دستگاه‌ آگراندیسور را که‌ منبع‌ تأمین‌ روشنایی‌ آن‌ با سوزاندن‌ نفت‌ و یاانرژی‌ از پیل‌ الکتریکی‌ کار می‌کرده‌ است‌ به‌ سال‌ 1305 ق‌ پس‌ از بازگشت‌ میرزا محمد خان‌حشمت‌ الممالک‌ برادر دوست‌ محمد خان‌ مغیر الممالک‌ از فرانسه‌ نسبت‌ می‌دهند. اما با یافتن‌ اسنادی‌ توسط‌ صاحب‌ این‌ قلم‌ مشخص‌ می‌شود که‌ یک‌ دستگاه‌آگراندیسور از سال‌ 1284 ق‌ در عکاس‌ خانة‌ سلطنتی‌ موجود بوده‌ و آقارضا حداقل‌ ازسال‌ 1287 ق‌ با آن‌ دستگاه‌ برای‌ بزرگ‌ نمایی‌ شیشه‌ عکس‌ اقدام‌ نموده‌ است‌. این‌ اسناد و مدارک‌ برای‌ اولین‌ بار در تاریخ‌ عکاسی‌ ایران‌ مطرح‌ می‌شود.}, keywords_fa = {}, url = {https://jhz.ut.ac.ir/article_15633.html}, eprint = {https://jhz.ut.ac.ir/article_15633_0a5c4038c1a41b7e4ab561bf178036fb.pdf} } @article { author = {حسنوند, دکتر محمد کاظم and رهنورد, دکتر زهرا and شیروی, الهام}, title = {-}, journal = {Honar-ha-ye Ziba}, volume = {27}, number = {27}, pages = {-}, year = {2006}, publisher = {}, issn = {}, eissn = {}, doi = {}, abstract = {}, keywords = {miniature ( Iranian painting ),literature,Iranian,symbol,conventional,common}, title_fa = {مطالعه ی نمادها و نشانه های مشترک تصویری و ادبی در نگارگری سنتی ایران}, abstract_fa = {چکیده: نگاره های ایرانی در کنار متون ادب فارسی، بخشی ارزشمند در هنر ایران به شمار می آیند. در بررسی این نگاره ها، به نگاهی هماهنگ و متقابل میان متون ادبی و نگاره های ترسیم شده برمی خوریم که از ویژگی های غیر قابل انکار نقاشی سنتی ایرانی است. نزدیکی میان هنر و ادبیات سبب ایجاد وجوه مشترکی میان این دو شیوه ی بیانی شده است. چگونگی بهره گیری نگارگر از دستاوردهای ادبی در اثر خود – از جمله نمادهای ادبی – یکی از ویژگی های شاخص نقاشی سنتی ایرانی است که برخی از آن ها از قدرت القایی بالاتری برخوردار بوده و در نگاره ها و متون حضور بارزتری دارند. در این مقاله، سعی شده است برخی از این نمادهای مشترک شناسایی گردند وبه بازخوانی دو نمونه ازنگاره های عاشقانه در نگارگری سنتی ایران با عنوان: " فرهاد ، شیرین و اسبش را بر روی دوش حمل می کند." و" دیدار شیرین و فرهاد در کوه بیستون". به عنوان شاهد مثال، پرداخته شود. نوع برخورد نگارگر و تاثیر او از متن ادبی و نمادهای کلامی و همچنین چگونگی ورود این نمادها در نگاره ها و میزان شباهت آن ها با همتای ادبی خود، دراین مقاله، مد نظر بوده است.}, keywords_fa = {نگارگری,ادبیات,ایرانی,نماد,سنتی,مشترک.}, url = {https://jhz.ut.ac.ir/article_15634.html}, eprint = {https://jhz.ut.ac.ir/article_15634_c2be6addeb3adf08e6161b2ff032b42a.pdf} } @article { author = {سرسنگی, دکتر مجید and مفیدی, مهدیه}, title = {-}, journal = {Honar-ha-ye Ziba}, volume = {27}, number = {27}, pages = {-}, year = {2006}, publisher = {}, issn = {}, eissn = {}, doi = {}, abstract = {One of the most imporetant issues in 20th centry was women's struggle for their social rights. By having this right, the western culture was forsed to reconsider the place of women in the society. After this process, many playwrights, such as O'neill and Mamet, trying to attention to the new place of women in the society and reflecting it in their plays more than before. Samuel Shepard Rogers(B. 1943) who is one of the famous American playwrite, actor and screen-writer has been always as one of the most distiguished artist during past twenty years. He has written fourty plays such as "the tooth of crime (1972), "buried child (1978)", "fool fo love (1979)" and "true west (1980)". He acted in some movies such as "fool for love" and won Pulitzer prize for his play named "buried child". He was one of the playwrights who in his play named "Fools for Love" has paied attention to the issue of gender and the role of women in society. He In this play he portrates the relationship between "May" and "Eddie". According to him, May with traditional characteristics becomes an indipendent woman. This relationship between May and Eddie and also the way that "Martin"(May's boyfriends) thinks, provides a good opportunity for the readers to discover different views about gender and women's role in the society. The issue of gender in resent years has been one of the most important subjects for both male and femail playwrites and has had a great impact on other playwrites. One of the important and determining features in the 20th century was the movements performed by women (and even sometimes by men), in order to change the traditional role of women in the society, and reviving their major rights such as voting right, having access to education, and being able to provide suggestions in married life, issues which used to be monopolyed by men. These movements provided a new aspect of women, and resulted in the fact that women were no longer the "inferior sex" and women became a basis in the grand decisions of the society, rather than being subordinates to men. Taking the fact that the art of theatre is a direct reflection of the social facts, and mainly deals with human beings and their relations, this research has concentrated approach toward gender in the drama "Fool for Love". The major question is about the reflection of gender in this work, as a token of the contemporary American drama, and the approaches taken by the playwright to achieve his purpose. Choosing Samuel Shepard for this study is based on his plays, especially the play called "Fool for Love", that is considered as one of the most important plays, not only in USA, but also in other regions. There are different theories related to the gender issue such as: Biological theory, Structural-Functional theory, Social Learning theory, Congnitive Development theory, Gender Schema theory and Symbolic Interaction theory. We chose Symbolic Interaction theory as the theoritical basis for this research.}, keywords = {Gender,gender role,Symbolic Interaction Theory,feminity,masculinity}, title_fa = {بررسی بازتاب جنسیت در نمایش نامه های معاصر آمریکایی}, abstract_fa = {چکیده: تلاش زنان برای رسیدن به حقوق شهروندی از جمله‌ی مهم ترین مباحث قرن بیستم بود. زنان با به دست آوردن حق رای و حق نظر در مسایل اجتماعی، فرهنگ غرب را مجبور به بازنگری در تعیین جایگاه زن کردند. به دنبال این تحولات نمایشنامه‌ ‌نویسان بسیاری از جمله اونیل و ممت با حساسیت بیشتری موضوع جایگاه زن را در آثار خود منعکس کرده‌اند. ساموئل شپارد راجرز نیز در نمایش‌نامه احمق برای عشق (Fool for Love) به موضوع جنسیت و نقش زن در جامعه پرداخته است او داستان رابطه‌ی می (May) و ادی (Eddie) را به نمایش گذاشته و در پرداخت نمایشی این رابطه، بحث جنسیت را محور کار خود قرار داده است. می در این نمایش‌نامه از زنی با ویژگی‌های سنتی در جامعه‌ی مرد سالار، به زنی مستقل و واجد خصوصیات جنسیتی منطبق بر عصر خود تبدیل می شود. تلاش ادی برای قانع کردن و تسلط بر می با اتکا به روش های سنتی مردانه و نیز تصاویر متفاوت از مردانگی در مقابل جنس زن، که در رفتار ادی و مارتین (Martin)، دوست پسر می، مشاهده می‌شود؛ فرصتی را برای مخاطب فراهم می‌آورد تا شاهد تقابل دو نوع دیدگاه متفاوت نسبت به جنسیت و نقش زن در جامعه‌ی معاصر باشد.}, keywords_fa = {جنسیت,نقش‌های جنسیتی,جنسیت در نمایش‌نامه,کنش متقابل نمادین,زنانگی,مردانگی.}, url = {https://jhz.ut.ac.ir/article_15635.html}, eprint = {https://jhz.ut.ac.ir/article_15635_01ad410b04bbd997ed9e657d1746c947.pdf} }